22. Sep, 2017

آخرین دلخوری‌های دیگران از شما چه بوده است؟

آخرین دلخوری‌های دیگران از شما چه بوده است؟آیاا از بی‌نظمی‌تان اشکال گرفته‌اند یا انتقاد کرده‌اند که چرا سر وقت نیستید؟ گفته‌اند حسود یا زودرنج یا سخن چین هستید؟ یا....
 
در نظر داشته باشید که دیگران گاه بجا و گاه نا بجا از شما انتقاد می‌کنند یعنی گاهی شما واقعا مقصر هستید و گاهی خودتان هم ته‌دل‌تان به آنها حق می‌دهید و به شکل بالغانه و منطقی می‌دانید که خطا از سوی شما بوده است                                        

 

حالا میان مواردی که شما تقصیرکار بوده‌اید و به علت ویژگی بد، دیگران را رنجانده‌اید و مواردی که دیگران برای منافع شخصی یا به علت قضاوت‌های غیرمنطقی شما را مقصر دانسته‌اند، خط بکشید و از هم جدایشان کنید.

در مواردی که شما اشتباه کرده‌اید، اصلی‌ترین انتقادها به کدام ویژگی شما بوده است آنها را یادداشت کنید، این ویژگی‌ها همان‌هایی هستند که باید اصلاح‌شان کنید.

احتمالا یک مثال، قضیه را برای شما روشن‌تر می‌کند. فرض کنید آخرین دلخوری دیگران از شما وقتی بوده است که دیر به یک قرار مهم رسیده‌اید و رفیق‌تان را یک ساعت در خیابان نگه داشته‌اید و به محض رسیدن‌تان، او به سروقت نبودن شما اعتراض کرده است.

اگر واقعا قصد نداشته باشید عادت‌های بدتان را تغییر بدهید سخت نیست که توجیه‌هایی برای این جریان جور کنید مثلا برای خودتان دلیل بتراشید که «آن روز ترافیک سنگین بود.» یا «همیشه وقتی قرار می‌گذارم اتفاق پیش‌بینی نشده‌ای برایم می‌افتد.» یا «مگر چه اشکالی دارد؟ مگر چقدر ضرر به دیگران رساندم ؟»

اما اگر قصد ترک‌کردن عادت‌های ناخوشایندتان را داشته باشید، آن وقت هیچ کدام از این توجیه‌ها به کارتان نمی‌آید چون ته‌دل‌تان می‌دانید که میلیون‌ها انسان وقت‌شناس در این دنیا زندگی می‌کنند که هرگز به قرارهایشان دیر نمی‌رسند و برای آن که اتفاق‌های پیش‌بینی نشده و ترافیک باعث دیر رسیدن‌شان نشود، معمولا زودتر از زمانی که برای رسیدن به مقصد نیاز دارند، راه می‌افتند.با این حساب شما به شکل منطقی از مرور این خاطره نتیجه می‌گیرید که حق با دوست‌‌تان بوده است و باید ویژگی بدتان را تغییر بدهید.

راه دیگر برای شناخت ویژگی‌های بد پرسش از دوستان و آشنایان است. همه ما دنیایی درونی داریم که تصاویر و تعاریف آن از پدیده‌ها، تا حدی با دنیای واقعی فرق دارد.

برای مثال تصویری که ما از قیافه‌مان در دنیای درونی‌مان داریم معمولا با تصویری که دیگران از ما می‌بینند متفاوت است. اگر خودشیفته باشیم تصویری که از ظاهر و چهرمان داریم بی‌نظیر است و اگر افسرده باشیم آن تصویر، زشت و غم‌انگیز است در حالی که هیچ‌کدام از این تصاویر نشان‌دهنده چهره واقعی‌مان نیست.

با این حساب ویژگی‌هایی که ما در دنیای درونی از خودمان تعریف می‌کنیم نیز معمولا به طور کامل بر واقعیت منطبق نیستند و حتی احتمال دارد تا حد زیادی با واقعیت در تضاد باشند.

به همین علت، راه دیگر پیداکردن عادت‌های ناپسند، پرسیدن مستقیم از دیگران است. برای نمونه چند سال پیش، یکی از دوستان خانوادگی ما برای پرسیدن ویژگی‌های ناخوشایند رفتاری‌اش از دیگران ابتکار جالبی به خرج داد.او در طول چند روز به همه دوستانش پیامک زد و از آنها خواست پنج ویژگی بدش را برایش نقل کنند و با این شیوه او توانست مجموعه‌ای از خصوصیات ناپسندش را که باعث رنجش دیگران می‌شد و روابط اجتماعی‌اش را مخدوش کرده بود، شناسایی کند.

هرچند این روش تا حد زیادی به شناسایی ویژگی‌های ناپسندتان به شما کمک می‌کند، اما به هر حال اشکالاتی هم دارد: اول این که اگر شما کم‌طاقت و زودرنج باشید، ممکن است با شنیدن اشکال‌های رفتاری‌تان از کوره در بروید و دلخور شوید.

دوم این که برخی مخاطبان به این روش واکنش معقول و منطقی نشان نمی‌دهند، مثلا شاید بپرسند «آیا واقعا مجبورند پاسخ این پرسش‌تان را بدهند؟» که یعنی نمی‌خواهند جواب‌تان را بدهند یا بگویند «خودت بهتر می‌دانی» که یعنی علاقه‌ای به فکرکردن درباره شما ندارند یا حتی مسخره‌تان کنند که چرا می‌خواهید عیب‌هایتان را به یاد دیگران بیاورید، اما این رفتارها چندان مهم نیست چون این روش باعث می‌شود دست کم دوستان و آشنایان حقیقی و خیرخواه را که مایلند شما عادت‌های بدتان را اصلاح کنید، بهتر بشناسید.حالا همه ویژگی‌های بدی را که دیگران به آنها اشاره کرده‌اند، در دفترچه‌ای یادداشت کنید و تصمیم بگیرید آنها را به خاطر بسپرید تا در بزنگاه‌هایی که ممکن است بیدار شوند و خودی نشان دهند، کنترل‌شان کنید و حتی در طولانی‌مدت برنامه‌هایی برای اصلاح‌شان بریزید.

گامهای اصلی اصلاح عادات

وقتی عادت‌های بدتان را شناسایی کردید، چند گام عملی تا اصلاح‌شان پیش رو دارید:

گام اول _ همان‌جا که عادت‌های بد را نوشته‌اید مقابل هر عادت بد توضیحی درباره این که اگر آن را کنار بگذارید، چه سودی نصیب‌تان می‌شود بنویسید.

با این کار، هرگاه در دوره اصلاح رفتاری‌تان از خودتان ناامید شوید، به نوشته‌‌تان رجوع می‌کنید و فواید ترک ویژگی‌های ناپسند را با خود مرور می‌کنید و مسلما بار دیگر به اصلاح رفتارتان امیدوار می‌شوید چون می‌دانید به واسطه ترک خصوصیت ناپسندتان، پاداشی ارزشمند دریافت می‌کنید مثلا ممکن است تشخیص بدهید که فردی فراموشکار هستید.

در دفترچه‌تان بنویسید که در صورت ترک این خصیصه چه چیز عایدتان خواهد شد. برای مثال می‌توانید بنویسید «اگر دیگر از این پس حواسم را جمع کنم و فراموشکاری را کنار بگذارم، دیگر اطرافیانم بابت حواسپرتی‌هایم از من دلخور نمی‌شوند و فرصت‌های مهم را از دست نمی‌دهم.»

گام دوم _ برای ترک هر کدام از ویژگی‌های ناخوشایندتان برنامه‌ریزی کنید. برای نمونه بنویسید «از این به بعد برای حل مشکل فراموشکاری‌ام، یک دفترچه ویژه کارها و قرارهای روزانه می‌خرم و هر روز صبح برنامه‌هایم را در آن می‌نویسم» یا «باید تخته سفیدی بخرم و با ماژیک پاکشو روی آن مسائل مهمی را که نباید فراموش کنم، بنویسم.»

بر گرفته از: جام جم/ ضمیمه چاردیواری